شب بايد تاريک باشد اما هر تاريکي در خواب هاي ما شب نيست. گاه اتفاق مي افتد که خواب را درون ظلمت مي يابيم. اين تاريکي تعبير ديگري دارد و تعبير شب به آن اطلاق نمي شود ولي گاه نيز هست که تاريکي را مي بينيم و از ذهن ما مي گذرد که شب است در اين صورت بايد دنبال تعبير شب بگرديم. در روياهاي ما شب مجهول و راز است و هر چه تاريکتر و ظلماني تر باشد اين راز و مجهول بزرگتر و پيچيده تر مي باشد . چنانچه در خواب شب ببينيم و مشاهده کنيم که در ظلمت شب راه مي رويم با مجهول درازي رو به رو مي شويم که ما را به تکاپو و تلاش بر مي انگيزد و کوشش هائي در جهت کشف راز و حل مجهول به عمل مي آوريم ولي اگر شب مهتابي و روشن بود و به علت نور ماه يا چراغ روشن شده و ظلمت طبيعي آن شکسته بود خوابي است نيکو که خبر از فرج بعد از عسرت و تنگي مي دهد. اگر وامداري در خواب چنين شبي را ببيند که نور ماه آن را شکسته يا ستاره درخشان بر آسمان آنست وام خود را مي پردازد و همين طور بيمار اگر ببيند در شب تاريک چراغ دارد يا نور ماه بر او تابيده از بيماري شفا حاصل مي کند.