آخرين چيزي كه از صنعت فيلم سازي هاي طالبي به خاطر داريم، به كجا چنين شتابان است، سريالي كه مخاطب را پاي گيرنده هاي خود نشاند و جزو بهترين هاي سالهاي اخير نيز بود.
بعد از فتنه 88 بسيار تلاش شد تا اين موضوع در قالب يك فيلم سينمايي و در يك قالب دراماتيك عرضه شود. خيابان هاي آرام كمال تبريزي و گزارش يك جشن حاتمي كيا فيلمهايي بودند كه فضا را به نفع جريان فتنه تعريف مي كردند و پايان نامه و اخراجي هاي 3 سعي داشتند فضايي را به نفع جريان انقلابي ايجاد كنند.
البته هر دو دسته اين فيلمها دچار افراط و تفريط بودند و بدون صراحت و بيشتر با نماد و سمبل، ذهن مخاطب را به سمت موضوع اصلي رهنمون مي كردند.
اواخر سال 88 بود كه طالبي تصميم خود را براي ساخت يك فيلم سياسي با موضوع فتنه 88 اعلام كرد، و بعد از آن با تلاش و مطالعه يك ساله كتب و ديدن فيلم ها و مستندهاي مرتبط با موضوع فتنه، سناريوي كار آماده شد.
قلاده هاي طلاي طالبي به خوبي فتنه را روايت مي كند، آنقدر خوب كه فكر مي كني داري مستند نگاه مي كني، ماجرا از طرح ترور خاتمي و كشته سازي و پروژه ارديبهشت داغ شروع مي شود و به خوبي نقش ايادي استكبار در فتنه روشن مي شود.
قتل ندا آقاسلطان،قتل مردم كف خيابان، حمله به پايگاه بسيج و چگونگي كشته شدن چند نفر به دست نيروهاي بسيجي، سازماندهي تجمعات و اغتشاشات به خوبي در اين فيلم روشن مي شود و تاجايي كه به قول يكي از بينندگان فيلم در برج ميلاد «قلاده هاي طلا براي جشنواره اي ها فيلم سينمايي است، براي بسيجي ها، خاطره»
شخصيت هاي قلاده هاي طلا سياه و سفيد نيستند، همه معترضين به انتخابات اراذل و اوباش و عامل بيگانه نيستند، اما فريب خورده هستند، هنر طالبي به نمايش دادن روند فريب خوردن است،از شانتاژهاي موسوي تا حرف هاي صبح انتخابات همسراكبررفسنجاني و شعار تقلب بزرگ كه رمز عمليت فتنه بود،به خوبي در روند داستان در ذهن مخاطب جا مي افتد.
سياه يا آرماني نديدن وضعيت به رغم وجود سياهي ها و سفيدي ها موضوع ديگري است كه در فيلم طالبي نمايان است. پليس بد وجود دارد، اما پليس خوب هم هست،اطلاعاتي خائن وجود دارد و در عمق سيستم هم نفوذ كرده، اما رويش ها و انسان هاي دست پاك بسياري هم هستند؛ فيلم برشي از واقعيت است.
جسارت طالبي در به نمايش كشيدن ضعف دستگاه اطلاعاتي – امنيتي كشور و ترميم ضعف توسط خود سيستم فوق العاده است. به راستي فتنه اي كه رهبري انقلاب نيز پرده از برنامه ريزي 10 ساله براي آن، برميدارد چگونه در داخل سيستم امنيتي تشخيص داده نمي شود و از آن به عنوان هيجان انتخابات ياد مي شود؟ جواب مشخص است،جاسوس در وزارت اطلاعات است!
در فيلم خواهر و برادري نيز وجود دارند كه يكي حامي موسوي و ديگري احمدي نژادي است. اين دو در روند تبليغات با هم كل كل و كركري دارند و بعد از مشخص شدن نتايج انتخابات باهم درگير مي شوند و دعواي مفصلي با هم مي كنند – درست مثل خيلي از خانواده ها كه دچار همين اختلاف شدند- اما در سكانس نهايي فيلم كنار هم در برابر سفارت انگليس مي ايستند و شعار مي دهند.
طالبي در اين فيلم جهش فيلم سازي خود را به رخ مخاطب مي كشد و يك سينمايي با ريتم تند را به مخاطب عرضه مي كند.
البته اگر فيلم تنها بر تكنيكها تكيه مي كرد،اينچنين مقبول نمي افتاد و حتما اثر وضعي نيت طالبي است كه مخاطب را اين چنين به وجد آورده كه هر سخن كه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.