قلادههاي طلا فيلمي با داستاني قوي، منسجم، واقعگرا، بي حشو، و آكنده ازصحنههاي حماسي و جاسوسي پخته و اثرگذار است. اين فيلم با پرداخت و ساخت خوب بيننده را سر جاي خود ميخكوب ميكند و او را به حل پازل داستان رندانه آن تشويق و در نهايت اشتباهش را در حل آن به رخ ميكشد. صحنههاي اكشن و پليسي فيلم تماشاگر را به شور و هياهو واميدارد و در عين حال او را ساكت ميكند تا بقيه داستان را از كف ندهد. صحنههاي واقعي فيلم تعجب برانگيز است به طوري كه بيننده تفاوت چنداني با فيلمهاي منتشر شده حوادث پس از انتخابات در وب احساس نميكند و ميپندارد فيلم مستندي از آن وقايع را به تماشا نشسته است.
كساني كه اخبار انتخابات را دنبال كردهاند واقعي بودن داستان را تحسين مينمايند كه با ظرافت تمام و با اشاره هم راس فتنه را معرفي مينمايد و هم نقش و سهم هر يك از گروهها و نحوه تعامل اصحاب فتنه و عاملان جنگ احزاب عليه اسلام انقلابي را فرياد ميزند.
به نظر بنده فيلمساز رسالت خود را در معرفي اسلام ناب محمدي و در معرفي ترفندهاي همه مخالفين جبهه حق ادا نموده است و سهم هر يك از ما معرفي و تبليغ اين فيلم ميباشد تا ضمن آگاهسازي هر چه بيشتر آحاد جامعه، پاسخي باشد براي همه مزدوران آمريكايي.شايد معرفي من و شما سهم كم كاري عوامل آن در تبليغ اين فيلم زيبا را جبران نمايد.
واكاويي ابعاد داستان فيلم قلاده هاي طلا
توجه: مطالعه اين قسمت ممكن است از لذت تماشاي فيلم بكاهد.
فيلم ابتدا با گزارش ترور شخصيتهاي سياسي اول كشورهاي هند، پاكستان، لبنان (گاندي، بي نظير بوتو، رفيق حريري) اعلام ميدارد كه سازمانهاي جاسوسي دنيا پس از انزواي جريانهاي مورد نظرشان پس از ترور شخص اول آن حزب و مظلوم نمايي، آن گروهها را دوباره مورد محبت مردم قرار داده و براي مدت مديدي قدرت را دوباره به دست ميگرفتند. اين كار ۵۰ بار در تاريخ تكرار شده كه هميشه موفقيتآميز بوده است. سپس به تاريخ ۹خرداد ۱۳۸۸ اشاره ميكند كه در توطئهاي توسط كميته مشترك (متشكل از سازمانهاي جاسوسي آمريكا، انگليس، … و گروههاي اپوزيسيون مانند انجمن پادشاهي، مجاهدين خلق) هواپيماي اهواز- تهران – هواپيماي سيد محمد خاتمي- جريان بمب گذاري شده كه البته خنثي ميگردد. (اشاره: ترور سران كومله در ميكونوس، قتلهاي زنجيرهاي نمونهاي از سناريوي مشابه ميباشند كه با هدف مظلومنمايي كوملهها و جبهه ملي صورت گرفت كه با توجه به بصيرت مردم ناكام ماند.)
دكتر جواد رخ صفت (با بازيگري حمیدرضا پگاه) معاون عمليات وزير اطلاعات است كه در آخر فيلم مشخص ميشود عامل نفوذي كميته مشترك است و احيانا در حين درمان ناباروريش در خارج از كشور جذب سرويسهاي بيگانه ميگردد. هر چند او مداوا ميگردد ولي بچهاش در حين درگيريهاي مربوط به انتخابات كشته ميشود كه اشارهاي دارد به نپذيرفتن فرزندي ناپاك توسط خانوادهاي پاك. فرزندي كه به عنوان هديه سرويسهاي جاسوسي به او داده شد ولي خانوادهاش- كه از خانوادههاي شهدا هستند – ناخواسته اين فرزند را قرباني اعمال پدر ميكنند. شايد هم اشارهاي دارد به مرگ کودک ناقص الخلقه فتنه ۸ ماهه سال ۸۸ . به هر حال خانواده دوستي دكتر، ضعف اوست. در حين عملياتهاي مهم و حساس فقط خانوادهاش ميتوانند با او تماس پيدا كنند و حتي در اوج فعاليت كاري خانمش را به خانه مادرش ميبرد. در آخر دكتر با همكاري خود منجر به لو رفتن شبكههاي جاسوسي دشمن و دستگيري آنها ميشود. دكتر نماد افرادي مانند سعيد حجاريان است كه از موسسان وزارت اطلاعات بوده و به نظام خيانت كرده و داراي خانوادهاي مذهبي است كه با اعمال او به شدت مخالفند. از زاويه ديگر دكتر نماد كساني است كه خانواده دوستي آنها او را به ورطه خيانت ميكشاند. نكته مهم ديگر اين است كه اگر كميته مشترك در داخل وزارت اطلاعات نفوذي نداشت مطمئنا اين قدر در آشوب و بلوآ موفقيت نداشت.
اما آنچه به مخاطب شوك وارد مينمايد اين است كه برخلاف انتظار همه، دكتر نفوذي و جاسوس از كار درميآيد. و اما چطور؟ براي اين كه بهتر فيلم را بفهميم قسمتهايي از آن را با هم مرور ميكنيم: هنگامي كه سر تيم جاسوسي و اغتشاش از فرودگاه وارد تهران ميگردد تحت نظر ماموران اطلاعاتي قرار ميگيرد كه پس ازمدتي با دريافت پيامكي و آگاه شدن از مراقبت ميگريزد. دكتر در مواخذه تيم عمليات عنوان ميكند كه چرا من بايد وسط عمليات بفهمم و مهمتر انگشت اتهام جاسوسي را به سمت كامران (امين حيايي) ميبرد. در زماني كه كامران از پيگيري نشدن گزارشهايي او مبتني بر پياده شدن انقلاب مخملي توسط دكتر گلايه ميكند، او كامران را متهم به سياسي كاري،عدم بي طرفي در انتخابات ميكند و برخي اشتباهات او در اقامت خارج از ايران و در پيگري پرونده جاسوسي اشاره ميكند و او را تهديد به تعليق از كار ميكند بلكه آتش توپخانه او را متوقف كند. در بخش ديگري از فيلم دكتر با ساسان (شريفينيا) هم كلام ميشود تا از شرايط خانوادگيش بيشتر بداند. ساسان كه دوبار طلاق گرفته و تنها در وزارت زندگي ميكند با اعتراض به اينكه "مگر تو پرونده من را نخواندهاي" تلويحا ميگويد كه تو از شرايط من آگاهي. به نوعي دوباره دكتر نشان ميدهد كه دنبال جاسوس داخلي وزارت است و با فرافكني ميخواهد فرار كند. در پرده ديگري از فيلم دكتر آشوبهاي خياباني را بر روي مانيتور ميبيند و ميگويد "اين هيجانات چند روز ديگر تمام خواهد شد" و هنگامي كه سردار نيروي انتظامي عنوان ميكند كه فردي گفته " اصلاحات خون ميخواهد"، دكتر ميگويد "سردار چرت ميگي!" نشان از بي تفاوتي و بي توجهي اوست كه ميخواهد از كنار فتنه عبور كند.
حاجآقا (محمود عزیزی) كه معاون حفاظت وزير اطلاعات است و به زبان سادهتر معاون ضد جاسوسي وزارت اطلاعات. كامران پس از مدتي پيگيري انگشت اتهام جاسوسي را به سمت او ميبرد و كارگردان با نمايش داشتن دو تلفن همراه، پيامكهاي مشكوك، و مهمتر از همه خروج خانوادهاش به مقصد دبي اين ظن را حتمي ميسازد، غافل از اينكه حاجآقا براي كارهاي شخصي از يك تلفن همراه شخصي و براي كارهاي اداري از تلفن همراه بيت المال استفاده مينمايد و پيامكهاي رد و بدل شده به دليل تعقيب گروه جاسوسي فقط همزمان با رد و بدل كردن پيامكهاي آن تيم است و در آخر خانم حاجآقا به علت مريضي و درمان به همراه پسرش به دبي رفتهاند. در قسمتي كه كامران از دكتر پيش حفاظت گلايه ميكند، حاجآقا از دكتر حمايت ميكند و ميگويد او تمام گزارشهاي تو را ابلاغ كرده و حرفهاي تو را ميزند. در اين قسمت دو احتمال وجود دارد: حاجآقا دروغ ميگويد تا كامران كه كمي تند است را از كنار وقايع كنترل دكتر دور بدارد يا دكتر هم به موقع نقش خود را بازي كرده است.
اما نكته مهم ديگر فيلم بصيرت فرمانده بسيجي است. هنگامي كه به تظاهرات ميليوني سكوت و حوادث پايگاه اشاره ميشود، او اذعان ميكند كه حساب معترضان و مغرضان جداست. معترضان براي جمهوري و اسلامي بودن نظام زحمت كشيدهاند و به آن علاقهمند هستند هر چند حقه فريب كانديداهاي متوهم را باور نمودهاند و بعد از آگاهسازي صفوف خود را از ايشان جدا خواهند نمود. اما مغرضان كينههاي بدر و خيبر دارند و از بسيجي كه حافظ ناموس انقلاب است ميخواهند انتقام بگيرند و او را در مقابل مردم قرار دهند. او با توزيع فشنگ مشقي سعي دارد كه تا آخرين لحظه صفوف اين دو قشر را از هم جدا كند و هم از اسلحهخانه غيورانه محافظت نمايد.
تاثير التهابات جامعه بر خانوادهها و دو قطبي و سست شدن روابط خانوادگي نيز به خوبي نمايش داده شد. مادربزرگ خانواده به ياد فرزند شهيدش ميباشد و نگران پايمال شدن خون اوست. عمه كه باردار است نگران آينده فرزند خود است و سعي ميكند از مسايل سياسي كه روابط خانواده را سست كرده دوري نمايد. برادر و خواهر در جريان انتخابات فعال هستند و با شور و اشتياق به تمجيد از كانديداي خود ميپردازند و به تبع احساسات جواني پس از انتخابات همراه با التهابات جامعه به درگيري با يكديگر ميپردازند و پس از مدتي همه اعضاي خانواده متاثر از وقايع پيش آمده هستند.
روابط عنكبوتي اصحاب جنگ احزاب وجه ديگر داستان است. گروهكها و سرويسهاي جاسوسي براي براندازي نظام جمهوري اختلافات ايدئولوژيك و تاريخي خود را دور انداخته و بر اساس منفعت گرد هم آمدهاند. در هنگام احساس خطر يا تمام شدن تاريخ مصرف هر يك ديگري را از ميان بر ميدارد تا بقاي خود را تضمين نمايد. وعده و وعيدهاي اقامت و ويزا به عوامل، سست و بي پايه بودن قولهاي سفارتخانهها را به رخ تماشاگر ميكشاند. قورت ندادن قرصهاي سيانور توسط مزدوران نشان از طبل توخالي مقاومت ايشان است.
در نهايت نقش كليدي آقازادهها و حتي خود آقاها! با اشاره و ظرافت بيان ميگردد. سفير انگليس آقازادهها را نمك پرورده دولت متبوع خود ميداند و كشور ايران را مستعمره خود. نامه بي سلام والسلام، اظهارات فائزه هاشمي و عفت مرعشی- همسر اکبر هاشمی رفسنجانی- ، عدم همراهي مسئولين مترو تهران براي دستگيري عوامل جاسوسي، مصاحبه موسوي در شب برگزاري انتخابات و اعلام پيروزي خود، تبريك خاتمي به موسوي به قبل از شمارش آرا، مصاحبه زهرا رهنورد با بيبيسي همه و همه در يك راستا بود با كد عمليات: تقلب بزرگ. كدي كه مستقيم توسط خود عاليجناب و نه بواسطه آقازاده به رابط سرويسهاي جاسوسي ابلاغ گرديد.
ترور سران جريان خنثي يا همراه با غرب و زنده ساختن مجدد آنها، آشوب و بلوآ در بين معترضان، كشتهسازي و ترور كور در تجمعات، استفاده از تجمعات براي فرار، توطئه قتل ندا آقا سلطان، شركت در ختمهاي دروغين، همه و همه سناريوهاي انقلاب مخملي هستند كه در اوج زيبايي به تصوير كشيده شده است.
"قلادههاي طلا" منشوري چند وجهي است كه در هر وجه خود جذاب، پندآموز و موثر واقع گرديده است. به طور كلي اين فيلم در ذيل هدف خود بسيار موفق بوده و علتهاي آن را ميتوان در اظهارات نويسنده و كارگردان اين اثر برتر جستوجو نمود:"من در جریان ساخت این فیلم ۶۰ – ۷۰ کتاب خواندم و به طور مثال سایت وزارت خارجه اسرائیل از سه ماه قبل از انتخابات تا ۲۲ بهمن را پرینت گرفتم و خواندم و فیشبرداری کردم حتی در جزئیات فیلم بسیار دقیق شدم که مثلا اولین سنگ را چه کسی چه ساعتی دقیقا پرتاب کرد و برای فهمیدن این مسئله از گزارشگر آن اتفاق تا افرادی که دستگیر شده بودند، تحقیق کردم لذا فیلم بسیار مستند و دقیق است و سعی شده که جزئیات درش رعایت شود."