كمی قبل از گفتوگو با پولاد كیمیایی به دفتر رسیدیم و این فرصتی شد تا در غیاب پسر با پدر صحبت كنیم. از او درباره نقشهای جدید و متفاوت پولاد پرسیدیم.
این گفتوگو در آخرین روزهای اكران «گشت ارشاد» انجام شد و كیمیایی پدر، مهیای رفتن به سینما بود. هرچند تلاش میكرد تا اضطرابش از تماشای بازی پسر را، در پشت ابهت كیمیاییگونهاش پنهان كند اما اینجا دیگر دنیای سینمای او نبود كه همه چیز تحت كنترلش باشد و او نگرانیهای پدرانه خودش را داشت. پولاد كیمیایی درباره نحوه حضور در فیلمهای سینمایی نكتههایی دارد.
در فیلمی بازی كردید كه جنجالهایش بیش از اندازه بود و به لحاظ ساختاری سردرگم به نظر میرسد، فیلم «گشت ارشاد» سیاسی است یا اجتماعی است یا كمدی؟
اتفاقا من در این مورد حرفهای زیادی دارم، این دقیقا همان چیزی است كه مشكلاتی را برای فیلم ایجاد كرده، این فیلم اصلا سیاسی نیست، «گشت ارشاد» یك فیلم كاملا اجتماعی است. در اصل قرار است ما یك موضوع جدی را به بهانه یك فیلم طنز جور دیگری ببینیم، قرار نیست گشت ارشاد را ببینیم و بخندیم قرار است با یك لایه شیرین و یك نگاه آرام، یك موضوع خیلی جدی اجتماعی را بسنجیم چون موضوع، موضوع عمیقی است كه نسل جوان بسیار با آن در ارتباط است، حساسیتبرانگیز شده و انگ فیلم سیاسی را به دوش میكشد.
اما نگاه مخاطب به این فیلم، بیشتر به كمدی نزدیك است یعنی مخاطب دقیقا احساس میكند كه كمدی میبیند.
این مساله مربوط به همان بحث ریشهدار و تعریف اشتباه كمدی در سینمای ما میشود، از سینمای باستر كیتون و چارلی چاپلین تا امروز شما میبینید كه كمدی در اصل یك هسته تراژیك بسیار قوی در خود دارد، شما فیلمهای بیلی وایلدر را هم كه نگاه میكنید به ظاهر میخندید اما همه آنها كمدیهای تلخی هستند كه دارند تراژدی را به تصویر میكشند. «گشت ارشاد» هم همین قصد را دارد، درست است كه لایههای رویی فیلم مخاطب را میخنداند ولی در اصل یك كمدی تلخ محسوب میشود. فیلم سه شخصیت دارد كه از جامعه پس زده شدهاند و حالا با همین جامعه روبهرو میشوند. سهتا آدم ولگرد، بیسواد و غیرمتعهد كه ادای نهادی را در میآورند كه اتفاقا باقاعده و قانونمند است و كاری كه این سه نفر با جامعه انجام میدهند، تخریب است.
اتفاقی كه برای اكران «گشت ارشاد» افتاد، چقدر به وجهه بازیگری شما ضربه زد؟
این دقیقا همان چیزی است كه میخواهم در موردش صحبت كنم. ببینید شما وقتی در یك فیلم بازی میكنید دیگر فقط به نقش خودتان فكر نمیكنید، من الان خودم را یكی از صاحبان این اثر میدانم. شما در ابتدای صحبتمان پرسیدید فیلم سیاسی است یا اجتماعی؟ وقتی برای یك موضوع اجتماعی كه ارشاد مردم است نیرو تعیین میشود خودبهخود تبدیل به موضوع سیاسی میشود.
میگوییم گشت ارشاد اما این رفتار واقعا ارشادگونه است؟! فیلم «گشت ارشاد» اكران میشود، از خود وزارت ارشاد پروانه ساخت و نمایش میگیرد، در جشنواره فیلم فجر نمایش داده میشود اما برخورد ارشادگونهای با آن نمیشود. مگر فرهنگ چقدر قدرت و تحمل دارد؟ من هنرمند دوامم چقدر است؟ من میتوانم كل زندگیم را جمع كنم، از همه هستی و توانم مایه بگذارم، از خیلی وعده وعیدها بگذرم، از مدیر مربوطه خودم مجوز بگیرم، یك فیلم مستقل بسازم تا حرف مردم و تماشاگرم را بزنم فیلم مورد توجه مردم قرار بگیرد بعد یك نهاد نامشخص فیلم را بكشد پایین. چندبار این اتفاق میتواند برای یك هنرمند بیفتد. اگر قرار است ما خانه سینما نداشته باشیم، صنف وجود نداشته باشد، وزارت ارشاد هم زیر سوال برود پس هنرمند به كجا میتواند اتكا داشته باشد؟ امنیت و آینده او از كجا باید تضمین شود؟
ما قبلا هم فیلم عبدالرضا كاهانی (اسب حیوانی نجیبی است) را با موضوع مشابه داشتیم كه اتفاقا خیلی هم جدی و مستقیم به موضوع پرداخته بود، اما فیلم در مدت مشخص شده نمایش داده شد و فروش میلیاردی هم داشت. شما دلیل این اتفاق برای «گشت ارشاد» را چه میدانید؟
من مطمئنم 70درصد كسانی كه به فیلم انتقاد میكنند اصلا فیلم را ندیدهاند؛ دوم اینكه باید اجازه بدهیم در هر كاری متخصص آن كار نظر بدهد. اگر من در جراحی تخصص نداشته باشم دست به چاقو ببرم صددرصد باعث مرگ بیمارم خواهم شد، بیتجربه دست به چاقو نبریم. این رادیكالیسم كه امروز گریبانگیر هنر ما شده، دارد ریشه فرهنگ ما را میزند. البته من این انتقاد را هم دارم كه شاید زمان مناسبی برای اكران «گشت ارشاد» نبود یعنی «گشت ارشاد» نباید با «زندگی خصوصی» در یك جدول اكران قرار میگرفت. تا حدودی تركش آن فیلم به «گشت ارشاد» هم خورد و ما تا حدودی قربانی آن هم شدیم.
انگار صحبت كردن درباره وضعیت اكران فیلم برایتان جالبتر از صحبت درباره بازی و نقشتان در فیلم است.
بله. برای اینكه ما اصلا انتظار زیادی برای فیلم نداشتیم، فقط میخواستیم به این فیلم هم اجازه داده شود تا مثل فیلمهای دیگر زمان اكرانش بگذرد اما آنقدر تحمل و صبرمان پایین است كه حتی نمیگذاریم زمانی كه برای اكران مشخص شده بگذرد بعد به قضاوت بنشینیم. وقتی میهمانی به خانه شما میآید و شما با او اختلافنظر دارید قطعا او را بیرون نمیكنید، تحمل میكنید تا او برود، هنر و سینما سلیقهای است، همیشه عدهای هستند كه یك فیلم را دوست ندارند، تحمل كنند مدت اكران آن فیلم تمام میشود؛ ما این روزها تحمل میهمان نداریم.
ما داریم تحریمهای بزرگ دنیا را تحمل میكنیم برای اینكه نمیخواهیم زیر بار حرف زور برویم، چطور میشود این شعارها را با این رفتارهای متناقض باور كرد، وقتی در داخل به جان هم افتادهایم؟ واقعا اینطوری میخواهیم در مقابل استكبار جهانی بایستیم؟ بیایید یكبار از منظر دیگری به مساله نگاه كنیم و آستانه تحملمان را برای پذیرش نقد بالا ببریم و از منظری نگاه كنیم كه سازنده باشد. این رفتار سركوبگرانه هیچ اتفاق مثبتی را ایجاد نمیكند، نه در من تماشاگر و نه در آن مسوولی كه پشت میز نشسته است.
اما در این فیلم بازی كردید و نقش «عطا» در «گشت ارشاد» ریسك بزرگی برای شكستن تصویر قبلی بود.
اصلا سینما و بازیگری چیزی جز ریسك نیست و بیشتر ستارگان سینمای ما با همین ریسكها متولد شدند اما این جسارت اول باید از طرف كارگردان اتفاق بیفتد چون من بازیگر كه همیشه از این تفاوت در نقش استقبال میكنم. ولی آیا سینمای ما این فضا را ایجاد میكند؟ آیا همه كارگردانهای ما این ریسك را میپذیرند؟ خب وقتی آقای سهیلی این ریسك را میپذیرد من هم میپذیرم، چرا نپذیرم وقتی میبینم این طنز از جنس من است و من از پس آن بر میآیم.
در مورد پولاد كیمیایی اما داستان این ریسك كمی متفاوت است چون عمر هنری شما همیشه با سینمای مسعود كیمیایی عجین بوده و خیلیها منتظر بودند تا ببینند این اتفاق چه زمان، به چه شكل و با چه فیلمی میافتد. پولاد كیمیایی پس از چند تجربه در سریال و فیلم به چه نتیجهای با خودش رسید كه فكر كرد این انتخاب را باید الان و با فیلم «گشت ارشاد» داشته باشد؟
درست میگویید این شكافتن برای من خیلی مهم بود، چون من فضایی را تجربه كردم كه در آنجا كارم نتیجه داده و یك قاب تعریف شده و كلیشهای برای خودم ساختم، هر چند كه جهان مسعود كیمیایی و قهرمان سینمای كیمیایی بودن خواهناخواه شما را محكوم به پذیرش این كلیشه میكند. اما درباره پیشنهاد آقای سهیلی خوشحال شدم از جسارت ایشان در شكستن تصویر من و خب اولین چیزی كه برایم مهم است خود اثر است.
وقتی سوژه و داستان «گشت ارشاد» را پسندیدم، بعد به نقش خودم فكر كردم. گشت ارشاد بیرون از همه مسایل حاشیهاش تجربه خیلی خوبی برای من بود. كار كردن با آقای سهیلی را خیلی دوست داشتم، فكر نمیكردم آنقدر راحت و آرام بتوانم با ایشان كار كنم.
بهخصوص برای من كه در ژانر و فضای دیگری كار كرده بودم، ریسك بزرگی بود.
قبل از «گشت ارشاد» هم پیشنهادهایی داشتید كه شخصیتهای متفاوتی با شخصیتهای سینمای كیمیایی داشته و رد كرده باشید؟
تعداد پیشنهادهای رد شده زیاد بوده ولی نمیتوانم اسم بیاورم. از كارگردانهایی كه كمتر بازیگری جرات میكند پیشنهادش را رد كند، چون نام كارگردان آنقدر بزرگ است كه كفایت میكند یك بازیگر در گوشهای از كار او بازی كند.
دلیل رد كردنتان چه بود؟
كاراكتر اصلا تعریف نشده بود و مشخص نبود كه قرار است چه شخصیتی را تعریف كند.
به نظر میرسد كه خودتان هم با این نوع نقشها راحتترید تا نقشهای سینمای كیمیایی؟
من آن آدمهایی را كه در سینمای پدر بازی میكنند را هیچوقت از نزدیك ندیدم، سعی میكردم دركشان كنم، تمرینشان كنم اما بههرحال خودم را در قالب آنها قرار میدادم اما به نقش «عطا» نزدیكتر بودم، از این جنس آدمها را زیاد دور و برم میبینم و لمس میكنم. ضمن اینكه خودم هم در زندگی شخصیام مثل شخصیتهای فیلمهای پدر جدی نیستم و رگههایی از طنز دارم، یكبار هم قبلا در تله فیلمی از آقای امینی نقش كوتاه طنزی بازی كردم كه خودم را محك بزنم و دیدم كه، نه، از پس نقش طنز برمیآیم. برای همین خیلی دوست داشتم این قالب را بشكنم و روی دیگر خودم را هم نشان بدهم و عكسالعمل مردم را ببینم.
بازخوردهایی كه در این مدت داشتهاید چهطور بوده است؟
خیلی خوب بود، همیشه مهری كه از مردم میگیرم چه زمانی كه در تلویزیون بازی كردم و چه سینما، بینظیر بوده، از این فیلم هم خیلی خوب استقبال شد.
در بعضی صحنهها، بازیها آنقدر غلو شده كه از مدیوم سینما خارج میشود و به سمت طنزهای سریالی میرود مثل صحنهای كه شما دارید نوشابه را یك نفس سر میكشید یا صحنه آخر كه روی موتور، عروس و داماد را دنبال میكنید.
در بیشتر صحنهها عطا در كنار دو نقش دیگر تعریف میشود و معدود صحنههایی هست كه عطا فرصت دارد خودش را بهتنهایی نشان دهد و اگر این صحنهها را هم از دست میدادم آن وقت شخصیت عطا شكل نمیگرفت. ویژگی شخصیت عطا در همان غلوهایی است كه میگویید و اگر اتفاق نمیافتاد شخصیت عطا در نمیآمد.
دقیقا چیزی را بازی كردید كه كارگردان خواسته بود یا خودتان هم چیزی به نقش اضافه كردید؟
من و حمید فرخنژاد بداهههای زیادی به كار اضافه كردیم.
قبول دارید آن مقدار كه بازیگران به فیلم اعتبار دادهاند، فیلم به آنها نكتهای اضافه نكرده است؟
اجازه بدهید من این سوال را جواب ندهم، بههر حال وقتی شما این حرف را میزنید یعنی اینكه انتخاب آقای سهیلی هم درست بوده و تركیب درستی را انتخاب كرده پس در واقع او هم از این ماجرا سهم دارد یعنی درست تصمیم گرفته و اگر هر كدام از ما كنار دیگری قرار نمیگرفتیم این اتفاق نمیافتاد.
قبل از اینكه فیلم را قبول كنید با پدر مشورت كردید؟
خیر.
ترسیدید منصرفتان كند؟
نه، نه، ببینید ما دو جور مختلف زندگی كردیم و دو عقیده متفاوت داریم. وقتی او در انتخاب من دخالت كند و احیانا اگر كار نتیجه خوبی نداشته باشد او هیچ وقت خودش را نمیبخشد.
فكر میكنید در سینمای مسعود كیمیایی بیشتر فرصت بهدست آوردید یا از دست دادید؟
(بعد از یك مكث طولانی) قهرمان سینمای كیمیایی بودن خودش بزرگترین فرصت است، چون این فرصت آرزوی خیلی از ستارگان سینماست اما برای من در جاهایی هم فرصتهای زیادی را گرفته. قهرمان سینمای كیمیایی شدن برای من راه طولانی و سختی بود از سرب و تجارت و سلطان تا رییس و حكم و محاكمه در خیابان و جرم، رسیدن به این نقطه خیلی سخت بود. من در «جرم» خودم را شایسته سیمرغ میدانستم ولی این اتفاق نیفتاد اما درس بزرگی برای من بود و استقلالم را بیشتر كرد.
یعنی دلیل از دست دادن سیمرغ در فیلم جرم را وابستگی به سینمای پدر میدانید؟
این مساله بیتاثیر نبود.
با تجربهای كه از سینمای سهیلی برایتان ایجاد شد، فكر میكنید به سینمای پدر بر خواهید گشت یا نه مسیر جدیدی را در پیش گرفتید؟
من همیشه ریشههایم در سینمای پدر را حفظ خواهم كرد. من همیشه سینمای قهرمانپرور را دوست داشتهام، سینمایی كه در آن مردان باقاعده و متعهد وجود دارند. اما احتمالا در فیلم جدیدی كه پدر میخواهد كار كند من حضور نخواهم داشت چون نقشی در سناریو نیست كه با من همخوانی داشته باشد.
و این روزها سرانجام گشت ارشاد از پرده برداشته شد؟
من این اطمینان را به شما میدهم كه گشت ارشاد در این فصل اولین نمونه این اتفاق بود و مطمئن باشید 10، 11 فیلم دیگر در فهرست این اتفاق قرار دارند. اما بههرحال امیدوارم، امیدوارم این بحثها برای فیلمهای دیگر تكرار نشود.