دیروز در یكی از غرفه ها ناشرم را دیدم كه كتاب را به نمایشگاه نرسانده. به او گفتم چرا نجنبیدی تا كتاب در نمایشگاه عرضه شود، می گوید دیدم صبر كنیم بلكه تغییری در داستان دهی. هرچه فكر می كنم این طوری چاپ نشود بهتر است. گفتم ای بابا منظورتان كجای داستان است ؟ جواب می دهد آخر داستان خیلی غم انگیز و دراماتیك است. پایان بندی خوبی ندارد. دوست دیگری كه آنجا بود گفت: ای بابا چاپش كن برود. حالاكدام خواننده یی داستانش را تا آخر می خواند؟ چه فرقی دارد آخرش چطور تمام شود! بنده از آن ساعت دچار سرخوردگی تاریخی ای شده ام. لذا اگر در سطرهای بعد پوچ گرایی غالب بود به بزرگی خودتان ببخشید !
سوءتفاهم
در رستوران نمایشگاه نشسته بودیم كه یكی از عكاسان معروفی كه كتابش در نمایشگاه عرضه شده وارد رستوران شد. رستوران خلوت بود و جز من و دوستم، جوان لاغر دیگری هم آنجا بود. به محض ورود جناب عكاس، جوان نحیف از پشت میز بلند شد. عكاس مشهور گفت: بنشینید جانم. خواهش می كنم شرمنده نكنید. جوان لاغر اندام گفت: چرا؟ مگر برداشتن دستمال كاغذی از رو میزهای دیگر ممنوع است؟
مساله این است!
از قدیم به ما یاد داده اند از حریم هرچه سلطان است باید دوری كرد. این یك مساله حفاظتی، امنیتی، ناموسی است و با كسی هم شوخی ندارد. اما این روزها نه دیگران دست از سر حریم سلطان برمی دارند نه حریم سلطان ول كن ما می شود.
آن از سلطان علی پروین كه در برنامه نود كم مانده بود اسم خرم سلطان و ماهی دوران را ببرد این هم از خود سلطان سلیمان كه پاشده یك كاره كتاب عرضه كرده در نمایشگاه كتاب تهران یك مشت آدم از همه جا بی خبر را گرفتار كرده. رییس كمیته ارزشیابی نمایشگاه گفته: «این كتاب ها طبق ضوابط نشر منتشر شده اند. شما نباید فیلم را با كتاب مقایسه كنید. ممكن است چیزی در كتاب باشد كه در فیلم نیاید، یعنی در یك فیلم مواردی حذف و موارد دیگر برجسته می شوند.» ما هم همین را می گوییم!
اصولگرای قهرمان… بیبیب بیب اینجا بمان
من هم در جهت اینكه نشان دهم تهاجم فرهنگی روی من هم تاثیر گذاشته یك خبر بی ربط با نمایشگاه اما با ربط با حوزه كتاب اعلام كنم.
ماریو بارگاس یوسا كه آخرین رمانش را سال 2010 منتشر و همان سال جایزه نوبل ادبی را دریافت كرد، تازه ترین رمان خود را با عنوان قهرمان محافظه كار یك روز بعد از 11 سپتامبر توزیع خواهد كرد. در این جمله چه واژه هایی بیشتر توجه شما را به خود جلب كرد ؟ به یقین واژگان «قهرمان محافظه كار». كم مانده بود منبع خبری ای كه این خبر از آنجا نقل شده و من نمی گویم سایت همشهری آنلاین است، خیلی شیك تیتر بزند «قهرمان اصولگرا در راه است!»
معما چو حل گشت ما دم مان را می گذاریم روی كول مان !
بعضی وقت ها آدم دلش مورمور می شود كه چیزی بگوید چیزی نگوید. یك شاعر معلوم الحالی هم در این خصوص سروده: بگم یا كه نگم… آخه اگه نگم كلاه می ره سرم!
فكر كنید روز دوم نمایشگاه ساعت هفت صبح نشسته اید در خانه این پیامك (اس ام اس سابق) را دریافت می كنید: با ما شعر بخوانید. چاپ اول كتاب «غریبه یی به غریبه دیگر» تمام شد. نشر شانی.
خوب حالاكجای این ماجرا ما را مور مور كرده؟ اینكه در این وانفسای كمبود مخاطب حتی برای شاعران مطرح كشور كتابی ظرف دو روز تمام شود نشان دهنده این است كه كتاب مذكور در چند نسخه چاپ شده؟ برای حل این معما توجه شما را به این خبر جلب می كنم كه كتاب یك ضیافت خصوصی، گفت وگوهای شاعر مطرح كشور احمدرضا احمدی در پانصد نسخه توسط نشر قطره منتشر شده و هنوز هم تمام نشده !
حاشیه به سرانه مطالعه كمك می كند !
منصور واعظی، دبیر شورای فرهنگ عمومی كه در سال 88 سرانه مطالعه در ایران را 18 دقیقه اعلام كرده بود، در تازه ترین اظهارنظر خود، سرانه مطالعه در ایران را 79 دقیقه در روز اعلام كرد. اول از همه بگویم شما دیگر اسم حریم سلطان را نیاور. این افزایش یكهویی ربطی به پخش كتاب آن سریال ندارد.
دوم اینكه من حدس می زنم با توجه به پویایی لیگ فوتبال و در جهت انجام امور فرهنگی توسط باشگاه های فرهنگی، ورزشی تماشاگران فوتبال از دقیقه 11 به بعد كه بی خیال تماشای بازی كسالت بار تیم شان می شوند در اقدامی نمادین روزنامه های ورزشی ای را كه زیرشان گذاشته بودند كه خاكی نشوند، برمی دارند و مطالعه می كنند.
در واقع این افزایش مثل همه آمارهای افزایشی از سال 88 تاكنون نتیجه افزایش حاشیه است!
منبع: روزنامه اعتماد