متني روايتگر و داستاني است که در قالب نثر نوشته ميشود. در قرن هجدهم کلمه? «رمان» بيشتر براي اشاره به قصّههاي کوتاه در مورد عشق و توطئه به کار ميرفت. دردويست سال اخير رمان تبديل به يکي از مهمترين اشکال ادبي شدهاست. کلمه? «رمان» از زبان فرانسوي وارد زبان فارسي شدهاست. رمان در فارسي قالب ادبي مدرني بهشمار ميرود. رمان واژهاي فرانسوي است به معناي داستاني که به نثر نوشته شود و شامل اتفاقات و حوادثي ناشي از تخيل نويسنده باشد.
و آن، اقسامي دارد. رمان آموزشي که داستاني است شامل مطالب علمي، طبيعي و فلسفي، رمان پليسي که داستاني حاکي از حوادث مربوط به دزدي، جنايت و کشف آنها توسط کاراگاهان زبردست است، رمان تاريخي که داستاني است که اساس آن مبتني بر وقايع تاريخي باشد و رمان عاشقانه که داستاني است که شالوده? آن بر عشق نهاده باشد. رمان در زبان فارسي، مترادف نوول[?] در زبان انگليسي است. نوول به معني نو، جديد، بديع، رمان، داستانهاي کوتاه، کتاب داستان و داستان عشقي کوتاه آمدهاست علت وارد شدن کلمه? رمان به جاي کلمه? نوول به زبان فارسي را ميتوان در نزديکي بيشتر ايرانيان متجدد و واردکننده? محصولات فرهنگي به ايران، به زبان فرانسه دانست در اصل کلمه? رمان، بيانگر زبان پيشين و عاميانه? فرانسويان بود که در مقابل زبان لاتين، زبان عالمانه و ادبي آن روزگار، قرار داشت. ضمناً به آثار ادبي منظوم از نوع داستانهاي تخيلي و ساختگي که به زبان روميايي (رمان) کتاب شده بود نيز اطلاق ميشود. نظير رمانهاي حاوي اوضاع و احوال شواليهها يا رمانهاي سازگار و متناسب با نزاکت و تعليم و تربيت. رمان در مورد همه? آن چيزهايي گفته ميشود که مربوط به تمدن، هنر و مخصوصاً زبانهاي آن رديف از کشورهايي است که از قرن پنجم تا قرن دوازدهم ميلادي تحت سيطره? مادي و معنوي روميها بودند. از ميان زبانهاي رمان ميتوان فرانسوي، ايتاليايي، اسپانيايي، رومانيايي و پرتغالي را نام برد. در قرون وسطي رمان به زبان ادبي شمال فرانسه و از ???? ميلادي به زبان ادبي انگلستان نيز اطلاق ميشدهاست. در نتيجه ميتوان گفت که از قرن ?? ميلادي به بعد، فرانسه شمالي و انگلستان زمينه? مساعدي را براي رشد و انتشار فرهنگ و تمدن فراهم آورده بودند که بيان ادبي دست اول آن زبان رمان و به صورت داستانسرايي و قصهگويي منظوم بود. بدين ترتيب نوع ادبي داستاني از آنجا که به زبان رمان نوشته ميشود، به رمان معروف شد.[?] در قرون وسطي داستان شهسوارانه مطلوب شمرده ميشد (از همان نوع داستانهاي عياري فارسي). در قرن شانزدهم فرانسوا رابله و سروانتس آن را به معناي کمابيش امروزي به کار بردند که در قرن هفدهم جا افتاد. سرانجام در قرن نوزدهم، رمان چه از نظر شمار آثار و چه از لحاظ زبان و ساختار، به اوج شکوفايي رسيد. از اينرو قرن نوزدهم را دوره? خاصي در تاريخ داستاننويسي در اروپا و مبدأ اشاعه? آن در نقاط ديگر جهان ميشناسند ساختار رمان ارتباط بين دو نظم است. نظم عددي صفحهها و نظم زماني وقايع. رمان به شکل کتاب است و از صفحههايي تشکيل شدهاست که به ترتيب خوانده ميشوند. ضمناً رمان روايتي است که از حوادثي که در طول زمان انجام ميپذيرد. سادهترين ساختار براي رمان، ساختاري است که در آن، هر دو نوع نظم برهم منطبق شوند. يعني اولين حادثه در کتاب، همان واقعه? مهمي است که پيش از همه روايت ميشود. پيش از اين هيچ حادثهاي آنقدر اهميت ندارد که در بخشهاي بعدي کتاب بر آن تأکيد شود. با پيشتر رفتن و ورق زدن کتاب، حوادث به ترتيب زماني به دنبال هم ميآيند و وقتي به صفحه? پاياني رسيديم، آخرين رويداد مهم پايان ميپذيرد. البته چنين ساختار سادهاي بسيار کم ديده ميشود. اغلب اولين فصل کتاب شامل ميانه يا پايان حادثهاي است و آخرين فصل ميانهاي است که پايانش به تخيل خواننده واگذار شدهاست. گاهي ساختار بسيار پيچيدهاست. بهطوريکه وقايع رمان بهطور مکرر از گذشته به آينده در حال نوسان است کاربر عزيز ميتونيد براي دانلود رمان به نودشتيا و براي نوشتن رمان عضويت در انجمن نودهشتيا به ادرس forum.98iia.com رمانتو بفروش يا رايگان در سايت ما انتشار دهيد