آمدیم، نبودید، رفتیم …
شاید نتوان نشان سوپراستاری را روی شانههایش گذاشت اما حداقل طی این سالها ثابت كرده از پس هر نقشی برمیآید؛ طنازیهایش در «زیر آسمان شهر»، «مرد 2 هزار چهره» و «شبهای برره» یك طرف، بازی در فیلمهای تلخ و جدیای چون «روز سوم»، «ساعت شنی» و «جایی دیگر» طرفی دیگر. در آخرین روزهای سال 90، «برزو ارجمند» یك سر دارد و هزار سودا؛ از بازی در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» گرفته تا حضور در سریال نوروزی شبكه 5 و به پایان رساندن اولین تجربه كارگردانی و انجام امور مربوط به آلبوم موسیقیاش كه قرار است سال دیگر منتشر شود… نگران نباشید… درباره تكتك اینها با او در راهروهای تئاتر ایرانشهر گپ زدهایم…
حضورم در فیلم «پل چوبی» فقط به خاطر «مهدی كرمپور» بود كه با من تماس گرفت و گفت یك نقش كوتاه است بازی میكنی؟ من هم از آنجا كه در 2 كار اول «مهدی» (جایی دیگر و طهران تهران) بازی كرده بودم، دعوتش را پذیرفتم، آن هم نه به خاطر سینما یا فیلم بلكه فقط به خاطر شخص «مهدی كرمپور» دوست داشتم حضورم در این فیلم، یك یادگاری خوب از طرف من برای او باشد. «پل چوبی» را در جشنواره فجر دیدم و به نظرم واقعا فیلم با آبرو و خوبی است.
سال 90 سال بسیار خوب و پركاری برای من بود؛ از «قهوه تلخ» گرفته تا تمامشدن اولین فیلمم، حضور در چند تئاتر و یك سریال نوروزی. درباره «قهوه تلخ» هم باید بگویم مردم همیشه به ما و این كار لطف داشتهاند و بهزودی مشكلاتی كه برای این كار اتفاق افتاده برطرف خواهد شد و كار به پایان خواهد رسید. به نظرم «قهوه تلخ» یك اتفاق است كه هیچوقت كهنه نمیشود و مانند ساختمانی میماند كه هرگاه نگاهش كنی، دلت را نمیزند، بالاخره این همه برای این كار زحمت كشیدهایم و 3 سال عمرمان را صرفش كردیم.
این كار شكست ندارد
سر نمایش «مكاشفه» بود كه به او طرح نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» پیشنهاد شد و آقای «رضا حداد» به ما از طرحش گفت اما هیچوقت در كارهای رضا حداد هیچچیز معلوم نیست كه چه نقشی را برای چه كسی كنار گذاشته. بعد از اینكه قرار شد این كار اجرا شود، 2 نقش به من پیشنهاد شد كه یكیاش نقش پلیس بود و دیگری همینی است كه اكنون انتخاب كردهام و بازی میكنم. البته ابتدا 2 نقش دیگر برای من در نظر گرفته بودند كه به دلایل مختلف قبول نكردم، بعد چند وقتی نقش پلیس را با هم تمرین كردیم اما درنهایت چون این نقش را دوست داشتم، انتخاب كردم كه دلچسب خودم هم هست. گروه «سایه»، اولین گروه تئاتری است كه 2سال پیش از ایران به المپیك تئاتر جهان راه یافت اما هنوز معلوم نیست این نمایش با این تعداد بازیگر و پروداكشن به جشنوارههای بینالمللی برود یا نه. مهم نیست در اجرای شیوه نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم»، اولین باشیم، مهم این است كه ما یك گروه تئاتر تجربی هستیم و تئاتر تجربی هم ثابت كرده همیشه بیشكست است. این را «پیتر بروك» میگوید كه «تئاتر تجربی، تئاتری كاملا موفق و بدون شكست است.» به دلیل اینكه در حال تجربه كردن هستی؛ یعنی ابتدا عكسالعمل و بازخورد كار خود را از مردم میگیری و میفهمی در كار بعدیات چگونه باید عمل كنی.
بدترین اتفاق تئاتری زندگی من
گروه «سایه» گروه خاصی است و حضور در آن برای من قابل مقایسه با كارهای دیگر نیست. بله، بارها اتفاق افتاده كه سر تئاتری رفتهام كه از آن لذت نبردهام؛ هم از گروه و هم از كاری كه قرار بوده انجام شود و نشده، یعنی آن چیزی كه باید نبوده! اما چون گروه «سایه» را ما 6-5 نفر (من، سیامك انصاری، رضا حداد، شبنم فرشادجو و پانتهآ پناهیها) راه انداختیم و الان چهارمین كاری است كه اجرا میكند، معلوم است كار در آن برای همهمان لذتبخش است، چون گروه برای خودمان است و با جان و دلمان برایش كار میكنیم. اینكه اگر برای یك بازیگر تئاتر اتفاقی بیفتد كه نتواند سر موقع به اجرایش برسد را تا حالا تجربه نكردهام و اصلا دوست ندارم به چنین موضوعی حتی فكر كنم، فقط یادم است یكبار سر نمایش «باغ مرگ» سیامك احصایی30 دقیقه دیر به اجرا رسیدم، آن هم به دلیل ترافیك شدید تهران! این بدترین اتفاق تئاتری است كه طی این سالها برای من افتاده.
8 ماه است دغدغهمان شده
از آنجا كه علاوه بر این نمایش سر یك سریال نوروزی برای شبكه 5 به كارگردانی آقای «سعید سلطانی» هستم، هنوز فرصت نكردهام نشریات یا سایتهای مربوط را بخوانم و نظرات منتقدان یا مردم درباره «آمدیم، نبودید، رفتیم» را بدانم اما چیزی كه در این چند شب از مهمانانی كه برای دیدن نمایش به ایرانشهر آمده بودند شنیدم، همهشان از كار راضی بودند، زیرا كاری كه در این نمایش انجام میدهیم، برای نخستینبار است در ایران اتفاق میافتد و كار جدیدی محسوب میشود. حدود 8-7 ماه برای به مرحله اجرارسیدن این نمایش تمرین كردیم و حُسن كارهای «رضا حداد» این است كه چون سر كارهای دیگر هستیم، خودش را با بازیگران كارش هماهنگ میكند و با برنامهریزی كه همیشه دارد، سعی میكند بازیگرانش تحت فشار قرار نگیرند.
تخصص ما جذب مخاطب و تحویل تماشاگر است
اصلا این بحث و حاشیههایی كه چند وقت پیش درباره حضور بازیگران سینمایی در تئاتر و… پیش آمد را نمیفهمم كه الان بخواهم دربارهاش حرف بزنم! به نظر من دنیای هنر آنقدر بزرگ است كه جا برای هیچكس تنگ نیست، یعنی همیشه این مثال را زدهام كه آقای «رابرت دنیرو» با آن توانش در حال بازیكردن است، من هم اینجا با همین توانی كه دارم، در حال بازیكردنم. نه من جای آقای دنیرو را تنگ كردهام و نه ایشان جای من را! اصلا خاصیت هنر این است؛ باید وارد این حرفه شوی، تلاش كنی، عمرت را پایش بگذاری تا ماندگار شوی… فكر میكنم از همان اولش هم بحث بیخود و بیاهمیتی بود و از بزرگان هنر متعجبم كه چطور و چرا چنین بحثهایی را راه انداختند! آن زمان هم اصلا و ابدا متوجه این حرفها نمیشدم! خدا را شكر همیشه «رضا حداد» آنقدر امكانات خوبی برای كارهایش فراهم میكند كه نمایشهایش بدون چهرههای مشهور هم دیده میشوند، چون او كارش را بلد است؛ نمونهاش نمایش «كسی نیست» كه تمام اجراهایمان را با ظرفیت كامل تماشاچی رفتیم و هیچوقت جای خالیای در سالن وجود نداشت اما به هر حال اینكه در تئاتر جذب مخاطب صورت بگیرد، اتفاق بسیار مهمی است. یادم است سر نمایش «مكاشفه» هم حرف و حدیث راه انداخته بودند كه رفتهاند از سینما و تلویزیون بازیگر آوردهاند كارشان فروش داشته باشد! در صورتی كه رشته اصلی تحصیلی من تئاتر است، با تئاتر بزرگ و وارد این حرفه شدهام اما بحثی پیش آوردند كه مخاطب با تماشاگر فرق دارد! در حالی كه به نظر من ویژگی گروه «سایه» این است كه طی این سالها «مخاطب» جذب كرده و «تماشاگر» بیرون فرستاده و این خدمت بزرگی به تئاتر است.
كی گفته تئاتریها نسبت به سینماییها گارد گرفتهاند؟!
آدمهایی مثل «سیامك صفری» كه اینكاره هستند و تئاتر واقعی را میفهمند، هیچگونه اعتراضی به حضور بازیگران سینما یا تلویزیون در تئاتر ندارند! این اعتراضها ممكن است از برخی آدمهایی باشد كه هیچگونه پسینه یا پیشینهای برای خودشان قائل نیستند! من 4 سال از دوران دانشجوییام را فقط با تئاترهای خیابانی گذراندم، مگر آن موقع آمدم بگویم چرا فلانی تئاتر كار میكند یا چرا فلانی عكسش روی سر در سینماهاست؟! تازه پدرم هم جزو بازیگران بود و به شهادت تمام همكلاسیهای دانشكدهام اگر ولم میكردند، داشتم در خیابانها تئاتر اجرا میكردم. بازیگرهای سینما و تلویزیونی كه از بدو سینما كار كردهاند وقتی بازیگر تئاتری قصد حضور در سینما دارد، اعتراض میكنند و مثلا میگویند ما از اول در سینما بودهایم و چرا تو اینجا آمدهای؟ اصلا این چه خطكشیای است؟ من كه هیچ گاردی از تئاتریها نسبت به سینماییها ندیدهام و این حرفها را اصلا قبول ندارم!
بازیگرِ كارگردانِ خواننده!
بهتازگی یك تلهفیلم كه ملودرامی اجتماعی است را كارگردانی كردهام كه سعی كردهام بتوانم قصهاش را خیلی ساده و خوب تعریف كنم، به هر حال این اولین تجربه من در زمینه كارگردانی به حساب میآید و مطمئنا مثل همه آنهایی كه روزی وارد این حرفه شدند، كار من هم ضعفهایی دارد كه امیدوارم در كارهای بعدی كمرنگتر شوند. انشاءالله یا قبل از عید یا بعد از آن كه توسط شبكه خانگی و به نام «نازنین» پخش خواهد شد آن را ببینید… از بدو ورود به این حرفه، همیشه دغدغه كارگردانی با من همراه بوده ولی به این صورت نخواهد بود كه اگر در این زمینه هم به موفقیت برسم، بازیگری را رها كنم. اصولا از آن دسته آدمهایی هستم كه از اطرافیانم درباره كارهایی كه انجام میدهم خیلی مشاوره میگیرم اما در مورد این كه اگر كارگردانیام در اولین قدم با شكست مواجه شود ناامید میشوم یا نه؟ باید بگویم مگر تا حالا در كارهای بد بازی نكردهام؟ این همه كار بد در كارنامه بازیگری من وجود دارد اما هیچوقت از ادامه راه ناامید نشدهام! تمركز اصلیام روی بازیگریام است اما بعضی كارها مانند جمعآوری آلبوم موسیقی را هم در برنامه كاریام دارم كه سر فرصت و با حوصله در حال انجامش هستم و هیچ عجلهای برای بیرون آمدن آلبوم موسیقیام ندارم اما احتمال اینكه سال دیگر منتشر شود زیاد است.