نوجوانی مهم ترین و پیچیده ترین قسمت زندگی هر انسانی است . هنوز کسی نتوانسته این دوران را بدون تغییر و دگرگونی در گفتار و رفتار و مهم تر از همه تحول در افکار پشت سر بگذارد.
بلوغ دختران
با شناخت ابعاد مختلف بلوغ ، دختران این مرحله را با اضطراب کمتر و آرامش بیشتری پشت سر می گذارند.
در قسمت قبل به نقش جنسی و هویت جنسی اشاره شد و همین طور گفتیم که عدم تناسب در هیکل و شکل ظاهری مان گاهی باعث می شود تصویر ذهنی ناخوشایندی از خود داشته باشیم و این مسئله گاهی باعث می شود اعتماد به نفس مان را از دست بدهیم.
عزت نفس
از دوران قبل جنینی، یعنی وقتی که شخصیت پدر و مادرمان در خانواده هایشان ساخته می شد تا همین حالا که در حال تاجگذاری هستیم، مجموعه ارزش ها، باور ها و آرمان هایی به صورت تدریجی و به مرور زمان در ذهن ما شکل گرفته است.مثلا اگر فرهنگ پدر و مادرمان مذهبی و سنتی باشد و مادرمان هنگام بارداری قرآن بخواند و مراقب حرف هایی که می شنود یا می گوید، باشد و پدرمان مواظب باشد حق کسی را پایمال نکند،یک نوع نظام ارزشی در ذهن ما شکل می گیرد و اگر مادرمان مراقب اعمال و رفتارش نباشدنوع دیگری از نظام ارزشی در ما به وجود می آید.ما بر اساس آن ارزش ها رفتار خود را شکل می دهیم و هر عملی را که انجام می دهیم با این ارزش ها مقایسه می کنیم و از این مقایسه یا احساس خوشنودی می کنیم و به خود نمره خوبی می دهیم که به آن خود ارزشی و عزت نفس می گویند و یا احساس شکست می کنیم.
وقتی ما کودک بودیم عزت نفس بالایی داشتیم؛ ولی از روزی که حال و هوای نوجوانی به سراغمان می آید،تقریباً از دوره رشد جهشی به تدریج عزت نفس مان افت پیدا می کند.
وقتی طوفان نوجوانی به پا شد ما را از مهربانی و آرامش به پرخاشگری و آشفتگی کشاند. دیگران از ناهماهنگی انداممان حرف زدند و آینه هم آن را تایید کرد. افت تحصیلی پایش را روی کارنامه هایمان گذاشت و… در همه این لحظه ها ، هنگام ارزشیابی شخصیت مان یا ارزیابی جسم مان کمتر نمره مثبت گرفتیم و این احساس به سراغمان آمد که عزت نفسمان ترک برداشته.
اما مطالعات روان شناختی نشان می دهد که مفهوم "عزت نفس" در طی دوران نوجوانی پیوسته و در حال رشد است و فقط کمی دقت و مراقبت از طرف خانواده و جامعه لازم دارد تا آشفتگی و تزلزلی که در سیستم اعتماد به نفس در دوران نوجوانی احساس می شود ، پیشرفت نکند.
به نظر روان شناسان اجتماعی دو پایگاه مهم در رشد عزت نفس ما در دوران نوجوانی تاثیر مستقیم دارند:
1. پدر و مادر و روابط آن ها با یکدیگر: هر چه افراد در زندگی برای ما مهم تر باشند، تاثیر بیشتری بر عزت نفس مان دارند. به همین دلیل پدر و مادر بیشترین اثر را روی ما می گذارند. هر چه عزت نفس پدر و مادرمان بالا باشد، عزت نفس ما نیز بالاتر می رود؛ چون انسان هایی که عزت نفس بالایی دارند با دیگران صمیمی تر برخورد نموده و این گونه والدین با کودکانشان راحت تر و دوستانه تر رابطه برقرار می کنند و توان مندی ها ، استعداد ها و صفات خوب و بد فرزندانشان را منطقی تر می پذیرند. اگر برای کودکانشان محدودیت قائل شوند،دلیل آن را توضیح می دهند و آن ها را بیشتر مورد حمایت قرار می دهند.خصوصیت مثبت فرزندشان را در جمع بازگو می کنند و رفتار منفی دینی و اخلاقی یا اجتماعی را با زبان ساده ای که نوجوان آن را درک کند شرح می دهند.
2. جایگاه ما در گروه: با تعیین جایگاه ما دومین قدم عزت نفس در اجتماع برداشته می شود.گروهی که ما در آن هستیم و گروه همسالان و جمع های دوستانه و جایگاهی که در بین آن ها داریم ، عامل مهمی در بالا بردن عزت نفس ما دارد. میزان سازگاری، سنخیت و همزاد پنداری ما هنگام ارتباط با گروه همسالان آرام آرام ضعف یا قدرت شخصیت ما را رقم می زند. اگر گروه دوستان ما در مسیر ارزش های خانواده مان باشند و از جهت فکری ، اجتماعی و اقتصادی با هم فاصله چنانی نداشته باشیم، رشد سریع تری در بالا بردن عزت نفس مان خواهیم داشت و اگر گروهی که پس از نظام خانواده به آن وابسته می شویم با گرایش ها و باورهایمان همخوانی نداشته باشد، در سیستم عزت نفس ما اختلال ایجاد می کند.
حالا اگر به هر دلیل احساس می کنیم در سیستم عزت نفس مان اختلال هایی ایجاد شده راهبرد هایی برای بهبود بخشیدن به آن وجود دارد:
1. مهارت های جدید یاد بگیریم: استعداد ها و توانمندی هایمان را کشف کنیم و در راه بارور کردن یا رشد توانایی هایمان تلاش کنیم.
آموزش مهارت ها در کنار زندگی روزمره احساس شایستگی و مفید بودن را در ما تقویت می کند.
2. طور دیگری نگاه کنیم: باید شناخت جدیدی نسبت به صفات و خصوصیات شخصی مان پیدا کنیم. صفات بد و خوب مان را مرور کنیم و دلیل اصلی آن را جویا شویم. شناخت جدید به ما یاد می دهد این فیلتر را که دیگران روی ذهنمان نصب کرده اند، تغییر دهیم و به مسائل جور دیگری نگاه کنیم. اگر احساس می کنیم عزت نفسمان دچار مشکل شده به کمک مادر، دوست یا یک درمانگر، اتفاقی را که باعث احساس حقارت در ما شده بازگو و دلیل ارزش گذاری منفی از آن حادثه را جستجو کنیم تا به شناخت جدیدی از مسائل برسیم.
3.به نکات مثبت شخصیت و زندگی مان بیشتر توجه کنیم: افراد موفق آن هایی نیستند که از ما با استعداد تر ، زیبا تر یا ثروتمند ترند. افراد موفق به خصوصیات مثبت شخصیتی شان بیشتر توجه می کنند و این جنبه ها را پرورش می دهند.
4. عضو یک گروه دینی شویم: اریکسون معتقد است: ما در دوره نوجوانی نیاز داریم به مکتب های عقیدتی پایبند باشیم. چون دینداری باعث می شود جهت گیری ثابت و مستمری در زندگی شخصی و اجتماعی دنبال کنیم. روان ما به دنبال وحدت بخشیدن و یکپارچه کردن ایده ها و عقاید مختلف است و وقتی به جهان بینی منسجم و قابل قبولی می رسیم از به هم ریختگی و آشفتگی شخصیتی دور می شویم و عزت نفسمان بالا می رود.
5. ورزش را فراموش نکنیم: ورزش های گروهی برای رشد عزت نفس مفید تر است. چون احساس تعلق ما را به یک گروه یا جمع مشخصی پرورش می دهد. حتی ورزش های فردی منظم کمک می کند تا استرس هایمان را کاهش دهیم. با کم شدن استرس هورمون "سیروتونین" ترشح می شود و ما را شاداب تر می کند و می توانیم راحت تر افکار منفی را دور بریزیم . به جای غصه خوردن ، مثبت اندیش شویم و به جای بزرگ کردن مشکلات به دنبال راه چاره برای حل آن ها بگردیم.
منبع :کتاب تاج طلا/تبیان