خود- مراقبتی یعنی چه؟ خود- مراقبتی عبارت است از مراقبت فرد از خویش در جهت سلامتی؛ از مسواک زدن دندانها گرفته تا خوردن دارو به هنگام ابتلا به سرماخوردگی و یا انجام حرکات ورزشی در خانه.
خود- مراقبتی می تواند به معنای ادامه فعالیت با انجام چیزهایی باشد که برای شما مهم است؛ مثل: باغبانی، دیدار دوستان و خویشان، رفتن به مسافرت، یا اشتغال به کار. به عبارتی، خود- مراقبتی یعنی توجه به آنچه توانایی و تمایل انجام آن را دارید، نه آنچه در توانتان نیست.
چنانچه از حوزه های مرتبط با خود- مراقبتی آگاه باشید، خودتان تاکید بیشتری بر روی آنها داشته و می توانید به تدریج به این کار اقدام نمایید. بعلاوه با استفاده از ابزار آموزش خود- مراقبتی به دانش آموزان، میتوان سبب افزایش سلامت آنان در حوزه های جسمی، هیجانی و عاطفی، روحی، ارتباطی، و کار/ مدرسه در حال حاضر و آینده شد.
پرداختن به ورزش و فعالیت از اهداف مورد نظر در این حوزه است که منجر به حفظ سلامت جسمی، کاهش استرس، بالا رفتن میزان آرامش و خونسردی، و مدیریت برخی موقعیت های عاطفی چالش برانگیز (از جمله موقعیت های کاری) در زندگی افراد می گردد.
بهبود روابط و افزایش شبکههای اجتماعی از عوامل تاثیر گذار دیگر در امر خود- مراقبتی است.
توجه به تغذیه افراد یکی دیگر از شیوههای مهم حفظ و ارتقاء سلامت جسمی افراد جامعه می باشد. با گنجاندن این بخش در مراکز مشاوره بهداشت عمومی می توان به ارزیابی و بهبود عادات غذایی خانوادهها پرداخته و توصیه هایی دررابطه با هرم غذایی و نمونه های مناسب تغذیه و پیگیری آنها در خانوادهها پرداخت.
شریل ریچاردسون در کتاب خود تحت عنوان «هنر مراقبت از خود» می نویسد: «طی سالها تجربه طولانی کار سخت با مردان و زنان دیگر، دریافتم که وقتی با تامل و دقت بیشتری از خود مراقبت می کنیم، طبیعتا شیوه های موثرتر و بهتری در جهت سلامت خانواده، دوستان، و دنیای اطراف خود در پیش خواهیم گرفت.»
سه مولفه اصلی مراقبت یا به عبارت دیگر کمک به خود عبارتند از: خود- مراقبتی جسمی، عاطفی/هیجانی، روحی یا معنوی. از نظر جسمی، خیلی ساده می توان با انجام چند حرکت ورزشی، کششی، پیاده روی و یا حتی رقصیدن به خود کمک کرد. داشتن تغذیه مناسب نیزکار سختی نیست؛ فقط کافی است برای خود آشپزی کنید؛ برای خودتان وقت بگذارید نه آنکه ساده ترین و سریعترین چیزی که از دستتان برمیاید را بخورید تا فقط خود را سیر کرده باشید. از رنگ های روشن استفاده کنید و به هنگام بیماری به پزشک مراجعه کنید.
از نظر عاطفی و هیجانی سادهترین راه آن است که با خود مهربان باشید و خودتان را ببخشید. بعد از هر سه بار گفتن «من باید»، به خود بگویید «نه» دیگر بس است. از خود انتظارات منطقی داشته باشید. این بدین معنا نیست که انگیزه نداشته باشید و سخت کار نکنید. نکته اینجاست که کار کردن باید ما را قوی کند، نه شکننده. برای نیازهای خود محدودیت قایل شوید. افرادی را برای معاشرت انتخاب کنید که بتوانید با آنها بخندید، پیتزا بخورید، در مواقع بحرانی بتوانید با آنها جدی صحبت کنید.
دوستانی را انتخاب کنید که به شما احترام می گذارند و از شما انتظار ندارند که هر کاری را انجام دهید تا رابطه دوستیتان خدشه دار نشود. زمانی را برای تفریح خود اختصاص دهید، دوستانی برای تقسیم این لحظات برای خود داشته باشید و گاهی نیز از تنهایی خود لذت ببرید. اگر ایدهای در این زمینه به ذهن تان نمی رسد، به چیزهایی که در بچگی دوست داشتید و مدتهاست آنها را فراموش کرده اید فکر کنید. مثلا نقاشی، طراحی، و یا حتی میتوانید میخ و چکش را بردارید و چیزی بسازید.
و دست آخر، به روح و روان خود توجه کنید. هرآنچه شما را از نظر روحی و معنوی ارضا می کند؛ نماز، مراقبه، توجه به خویش و هرآنچه به روح و باور شما ارتباط پیدا می کند را انجام دهید. افراد همفکر خویش را پیدا کنید، درباره خود فکر کنید و ارزش ها و اولویت های خود را بشناسید، کتاب هایی در این رابطه بخوانید و با دیگران درباره آن به بحث و گفتگو بنشینید تا خود و دنیای درونتان را عمیق تر دریابید. تا آنجا که از دستتان برمیآید به دیگران کمک کنید.
هرگاه احساس کردید از زندگی خسته شده اید، به این بیندیشید که چه وقت، کجا، چرا و چگونه این اتفاق افتاده است؟ همانجاست که باید به این موضوع فکر کنید که چگونه می توانید از خود مراقبت کنید. برای آنکه بهتر بتوانید به این امر واقف شوید به این سوال کلیدی پاسخ دهید:
بیشترین حقی که در حال برای خود قایل هستم چیست؟
چه حقی را کمتر برای خود قایلم؟
در حال حاضر چه چیزی می خواهم؟
به چه دلیل آن را می خواهم؟
چه چیزی یا چه کسی باعث شده تا نسبت به زندگی بی میل شوم و دلیل آن را چه می بینم؟
بیشتر از همه چه چیزی مرا رنج می دهد؟
در پاسخ به خود نگویید: «احساس می کنم از زندگی خسته شده ام زیرا هیچ زمانی برای خودم ندارم.» به سوالات دقیق تر پاسخ دهید. مثلا بگویید: «احساس می کنم دست تنها هستم، زمانی که بی وقفه برای همسر و فرزندانم صرف میکنم، به من اجازه انجام هیچ کاری مثل خواندن رمان، خوردن نهار با دوستانم یا حتی یک دوش گرفتن ساده را نمی دهد.»
گاهی برخی از ما باورهای غلطی در این باره داریم که سبب می شود به خود بی توجهی کنیم. مثلا گاهی توجه به خود را خودخواهی می پنداریم. یادمان باشد اول باید دم دست خودمان باشیم تا بتوانیم به دیگران کمک کنیم. وقتی به دیگران زیاد توجه می کنیم و در واقع به آنها فرصت انجام کارهای خودشان را نمی دهیم، به آنها این فرصت را نیز نمی دهیم تا یاد بگیرند چگونه از خود مراقبت کنند.
باور غلط دیگری که غالبا می شنویم این است: «اصلا وقت نمی کنم به خودم توجه کنم!» یک فرد بالغ به خوبی می داند که پس از انجام یکسری فعالیت ها حتما باید زمانی را به شارژ نمودن باتری خویش اختصاص دهد. کارشناسان مدیریت زمان و برنامه ریزی زندگی، همیشه توصیه می کنند که خود- مراقبتی باید بخشی از برنامه زندگی شما باشد، درست مثل سایر برنامه های کلاسی یا کاری.
باور غلط دیگر هنگامی پیش میاید که تصور می کنیم وقتی بقیه خواب هستند، بهترین زمان برای دیدن فیلم، خوردن چیپس و خوش گذرانی است. اما با این عادت های شبانه تنها ناراحتی معده، کمخوابی، اضافه وزن، خواب ماندن صبح، و احساس کسالت و بی نشاطی روز بعد نصمیبمان می شود.
«مگر می توان به تنهایی این کار را انجام داد؟» این هم یک باور غلط دیگر است. گرچه این کار به صورت گروهی نتیجه بهتری دارد اما گاهی برخی کارها باید به تنهایی انجام گیرند.
منبع:سلامت نیوز