سایه ها
انگار حرف می زنند
این روزها
سایه من ؛ همدم تنهایی ام شده است
نویسنده : رضا در تاريخ سه شنبه چهارم مرداد 1390
حس سفید و خاکستری شدن اینجا !
نشانه ی دوباره جوانه زدن است
چند سطر آبی می شوم
چند سطر سفید
و گاهی خاکستری
نویسنده : رضا در تاريخ سه شنبه چهارم مرداد 1390
دوست دارم تنها باشم
با خیالی ؛ خالی از با تو بودن ها
دوست دارم به یاد آن روزهای گذشته
در خلوتی
کنج آرام این اتاق خالی
به یاد آن روزگاران
خاطراتم را یاد کنم
نویسنده : رضا در تاريخ یکشنبه دوم مرداد 1390
تمام می شود
تمام ناگفته های من
فقط چند نقطه چین باقی می ماند
تا حرف های سادگی هایم را
دوباره تکرار کنی
نویسنده : رضا در تاريخ یکشنبه دوم مرداد 1390
توفانها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوهمندی
نیلبکی مینوازند،
و ترانهی رگهایت
آفتابِ همیشه را طالع میکند.
بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچههای شهر
حضورِ مرا دریابند.
نویسنده : رضا در تاريخ یکشنبه هشتم خرداد 1390
و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
نویسنده : رضا در تاريخ یکشنبه هشتم خرداد 1390