تا حالا دیدهاید کسی بزرگتر از دهانش حرف بزند؟ از لبخندی که گوینده موقع گفتن آن حرف بر لب دارد و برق توی چشمهایش موقع گفتن کلمات، فهمیدهاید که او واقعاً از گفتن آن حرف احساس غرور میکند. (احتمالاً برای آنکه وضعیت را از آنهم بدتر کند، کلمهای را اشتباه، نابجا و حتی غلط تلفظ میکند. چه افتضاحی!)
ازنظر مردم دنیا آدمهایی که دامنه لغات غنیتری دارند، آدمهای خلاقتر و باهوشتری هستند. کسانی که دامنه لغات وسیعی دارند، سریعتر استخدام میشوند، سریعتر ترفیع میگیرند و دیگران بیشتر به حرفهایشان گوش میدهند. بنابراین برندگان بزرگ از کلمههای کامل و پرمعنا استفاده میکنند، ولی هیچوقت هم حرفهایشان غیرطبیعی و نامناسب به نظر نمیرسد. کلمههایی که آنها بکار میبرند کاملاً مناسب با موقعیت است. و با همان دقتی کلمههایشان را انتخاب میکنند که بلوزشان را. آنها واژههایی را استفاده میکنند که باشخصیتشان و منظوری که دارند مناسب باشد.
فقط ۵۰ کلمه! چطور حتی باهوش تر از آنچه هستید به نظر بیایید؟
نقش کلمات در ارتباط موثر چیست؟
خبر بینهایت خوش آن است که تفاوت بین دامنه لغت غنی و دامنه لغت معمولی فقط ۵۰ کلمه است. چیز زیادی لازم ندارید تا مثل یک برنده بزرگ به نظر بیایید. فقط ۱۲ کلمه فوقالعاده است که به هرکسی که از آن استفاده کند این حال هوا را میدهد که یک ذهن خلاق و مبتکر دارد.
به دست آوردن این دامنه لغت عالی، کار سادهای است. لازم نیست خودتان را در فرهنگهای لغت غرق کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که به چند تا کلمه پوسیده و رنگ و رو رفته که مدام استفاده میکنید فکر کنید: باهوش، خوب، خوشگل و… حالا فرهنگ لغت را بردارید و آن کلمه را پیدا کنید (احتمالاً خودتان هم از اینکه همیشه از این کلمه استفاده میکنید دیگر خسته شدهاید) بعد به سراغ واژههای معادل آن کلمه بگردید و آنها را روی کاغذ بنویسید. خواهید دید که در آخر کار لیست بلندبالایی خواهید داشت.
برای مثال اگر به سراغ کلمه «باهوش» رفتهاید، چندین معادل برای آن پیدا خواهید کرد. بعضی از این واژهها پرزرقوبرق و معنادار هستند مثل زیرک، کاردان، زرنگ، ناقلا و … لیست را تا پایین بروید و هرکدام از کلمهها را با صدای بلند بخوانید. کدام مناسب شماست؟ مثل لباس هرکدام را امتحان کنید. با کدامیک احساس راحتی میکنید؟ چند تا از کلمههایی را که از آنها خوشتان آمده است انتخاب کنید و آنقدر آنها را با صدای بلند پیش خودتان تکرار کنید تا کاملاً جزئی از دامنه لغاتتان بشود. دفعه بعد که میخواهید از هوش کسی تعریف کنید، میتوانید او را غرق در این عبارتهای متنوع کنید:
«این کارت واقعاً از ذکاوتت بود!»
«چقدر عاقلانه!»
«ناب بود!»
یا شاید «چقدر تو زیرکی!»
و حالا … فقط مخصوص آقایان
آقایان، خانمها ساعتهای زیادی را جلوی آیینه میگذرانند (حالا انگار شما خودتان این قضیه را نمیدانید!).
آقای محترم، وقتی خانمت با آرایش تمام برای رفتن به شام از پلهها پایین میآید به او چه میگویید؟ اگر فقط بگویید «خب، حاضری بریم؟» فکر میکنید آن خانم چه حالی میشود؟ حتماً درحالیکه دست او را میگیرید تعریفی از او بکنید. مثلاً «خیلی باوقار شدی» یا «ماه شدی» یا «دلربا شدی» و … آقایان، توجه کنید: "واژهها” روی زنها جواب میدهد.
چند پیشنهاد دیگر
فرض کنید در یک مهمانی هستید و حسابی دارد به شما خوش میگذرد. به میزبان نگویید مهمانیات عالی است، همه این حرف را به او میزنند، به او بگویید مهمانیاش باشکوه است، خارقالعاده است. یا اینکه میزبانتان را در آغوش بگیرید و به او بگویید «اوقات فوقالعادهای» یا «اوقات درخشانی» را پشت سر گذاشتهاید.
دفعات اول که کلمهای مثل «باشکوه» را به کار میبرید، ممکن است چندان راحت نتوانید آن را به زبان بیاورید، ولی با کلمه «فوقالعاده» مشکلی نخواهید داشت. خب، فوقالعاده چندانهم با باشکوه تفاوتی ندارد. هیچکدام صداهایی سختتر از دیگری برای تلفظ کردن ندارد. مسئله مهم در مورد کلمهها، آشنا شدن و عادت کردن به آنهاست. کلمههای جدید را چندین بار برای خودتان تکرار کنید. طولی نمیکشد که درست مثل وقتیکه کفش تازهای را به پا میکنید، این کلمهها را هم راحت به زبان میآورید.