مالِک اَشتَر (نام کامل: مالک بن حارث عبد یغوث نخعی) از یاران خاص علی بود. وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در جنگ یرموک از ناحیه چشم آسیب دید و از اینرو وی را «اشتر» میگفتند. مالک اشتر در زمان خلافت علی، فرماندهٔ قسمتی از سپاه او بود و در جنگهای جمل، صفین و نهروان از خود شجاعتهای زیادی نشان داد. علی بن ابی طالب، مالک را در سال ۳۸ قمری به امیری مصر گماشت. مالک توسط دهقانی از روستاهای بین راه که معاویه او را تحریک کرده بود؛ مسموم گردید و به شهادت رسید.
زندگی نامه مالک اشتر
ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، فرزند مالک اشتر، که مختار ثقفی را در قیام و اقدام به خونخواهی حسین همراهی کرد.
زندگی ابراهیم
ابراهیم هنگام شرکت در جنگ صفین نوجوان بوده و بین سالهای ۱۵ تا ۲۱ ق. به دنیا آمدهاست. او از قبیله نخع (تیرهای از قبیله مذحج یمن) که بعد از حکومت علی در کوفه ساکن شدند.
همراهی با قیام مختار ثقفی
مختار به او پیشنهاد همکاری در قیام خود داد و هدف خود را خونخواهی حسین دانست، ابراهیم آنرا پذیرفت و در کوفه قیام آغاز شد. آنها کوفه را که در دست ابن مطیع، فرمانروای عبدالله بن زبیر (حاکم حجاز) بود را در دست گرفتند. ابراهیم در عاشورای ۶۷هجری ق، در جنگی با بنی امیه موصل را بدست خود تسخیر کرد و حاکم آنجا شد. او در این جنگ، حصین بن نمیر، شرحبیل بن ذیالکلاع، ابن حوشب، غالب الباهلی ابی الاشرس و از همه مهم تر ابن زیاد (که در آن زمان احتمالا فرمانروای اموی در موصل بود) از جانیان و عاملان حادثه کربلا را با دست خود به هلاکت رساند. سرهای جانیان برای محمد حنفیه و علی بن حسین فرستاده شد. سپس با همراهی مختار دیگر قاتلان حسین را به مجازات رساندند. بیشتر افراد ابراهیم و مختار، ایرانی بودند که در عرب به «حمراء» (سرخ گونه) شهرت داشتند، لذا به ارتش ابراهیم و مختار «ارتش سرخ» می گفتند. یاران ابراهیم که به جنگ ابن زیاد شتافته بودند، اکثراً از ایرانیانی بودند که با گرزهای چوبین می جنگیدند؛ لذا به «خشبیّه» شهرت یافتند.
همراهی با مصعب بن زبیر
در نبود ابراهیم، شورشیان با تحریک مصعب بن زبیر (برادر عبدالله بن زبیر حاکم حجاز) به کوفه حمله کردند و مختار را به قتل رساندند و مصعب، حکومت آن خطه را نیز به دست گرفت. ابراهیم به خاطر حفظ جان خود و قبیلهاش با مصعب بیعت کرد و همچنان حاکم موصل، جزیره، آذربایجان و ارمنیه باقی ماند تا این که عبدالملک در سال ۷۱ قمری یا ۷۲ قمری به مصعب حمله برد، و مصعب ابراهیم را برای مقابله با عبدالملک فراخواند.
پایان کار ابراهیم
عبدالملک (حاکم اموی) فرماندهان و فرمانداران مصعب را تطمیع کرد. عبدالملک نیز لشکری به فرماندهی برادرش محمد بن مروان، به جنگ ابراهیم فرستاد که در نزدیک بغداد با هم رو به رو شدند. در لحظات حساس جنگ، یکی از فرماندهان منسوب مصعب فرار کرد و عدّه زیادی را هم فراری داد. بدین ترتیب ابراهیم در محاصره افتاد. ناگهان با نیزهها به طرف او هجوم بردند و او را که به شدت مقاومت میکرد؛ به قتل رساندند. قاتل ابراهیم، سر او را جدا کرد و برای عبدالملک بردند و سپس غلامان «عبيدالله بن زياد» به سبب کینهای که از ابراهیم داشتند، بدنش را با آتش سوزاندند.
مقبره ابراهیم
مرقد او بین جاده قدیمی [ به بغداد است. این قبر تا سامرّا ۸ فرسخ و تا دجله ۴ فرسخ فاصله دارد و مرقد او همان محل کشتهشدن اوست که به قبر «شیخ ابراهیم» شهرت دارد و در جای بلندی قرار دارد و گنبد این بقعه با گچ، سفید شدهاست. بر روی سنگی که بالای درب این مرقد است؛ نوشته شده: «هذا قبر مرحوم السید ابراهیم بن مالک الاجدر النخعی، علمدار رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم » البته به اشتباه به جای اشتر، اجدر نوشته اند، و از کلمه «علمدار» معلوم می شود که این عبارت، کار ایرانیان است.
ابراهیم در نظر علمای شیعه و سنی
علامه مجلسی درباره ابراهیم گفتهاست: ابراهیم شخصی نبود که در دین خودش شک کند. او در اعتقادش گمراه نشد و هیچ گاه یقینش را از دست نداد. او در انتقام گرفتن از خون امام حسین علیه السلام مشارکت کرد… او محب و دوست دار اهل بیت پیامبر و پرچمدار و دلباخته آنان بود. علامه سید محسن امین: ابراهیم، مردی شجاع، سلحشور و با شهامت بود. او رئیس و مدافع قبیله اش بوده او طبعی والا و همتی بلند داشت و حامی حق و حقیقت بود. او دارای زبانی فصیح و شاعری شیرین زبان و هوادار و دوستدار اهل بیت بود. ابراهیم همانند پدرش دارای همه این ویژگی ها بود و چنین فرزندی باید شبیه پدرش باشد. ذهبی از عالمان اهل سنّت: ابراهیم همانند پدرش از قهرمانان و بزرگان بود. او شیعه فاضلی بود. ابن جوزی از عالمان اهل سنّت: ابراهیم بن الاشتر دارای صدایی پر هیبت، گیرا و پر جذبه بود. بلاذری از عالمان اهل سنّت: ابراهیم در حالی که جوانی نوسال بود، شجاع نیز بود.