هر کلامی و هر سخنی معنایی دارد و مفاهیمی را منتقل می کند؛ هر چند بکارگیری واژگان در وادی سخن و در مقام نگاشتن بهترین و سهل الوصول ترین راه انتقال منویات درونی است اما گاه یک پلان؛ یک سکانس؛ یک نگاه ؛ یک نگاتیو و یک عکس؛ بیش و پیش از هر آرایه ادبی و هر لفاظی کلامی و وزانت سخنوری؛ پیام ها دارند و کنه ماجرا را هویدا می کنند.
گاه عکس ها خود کتاب می شوند؛ دریا دریا مفهوم را بی هیچ وقفه و رعشه ای به ذهن ها سرازیر می کنند و در کم ترین زمان ممکن و به بهترین شکل ناگفته ها را گفتنی می کنند.
پیرمرد دوران دیده عرصه سیاست در آستانه هشتیمن دهه زندگی خود است؛ هشتاد سالی که لااقل 50 سال آن در متن و بطن تحولات سپهر سیاسی سپری شده و فراز و فرود برای وی بسیار رقم زده است. شاید هیچ سیاستمداری همانند او بالا و پائین؛ تمجید و توهین؛ مخافت و موافقت به خود ندیده است اما ناخدای کشتی اعتدال هنوز سکان کشتی را بر دستان خود دارد و از پس تمامی این مرارت ها ایستاده است بر تلاطم دوران ها.
در طول چند سال اخیر هجمه ها و تخریب ها تا بدان حد دامن گستراند که بسیاری هاشمی را تمام شده دانستند و مرگ سیاسی وی را قریب الوقوع تخمین زدند اما او آرام و با طمانینه در سنگر مجمع تشخیص مصلحت تنها جامه دری ها و هتاکی ها را به نظاره نشست و صبوری پیشه کرد که اجر صبر جمیل جز نصرت و پیروزی نیست. هاشمی از همه قاب های آشنایی که سال ها در آن حضور داشت حذف و سانسور گردید اما پاسخ هاشمی بازهم صبر و سکوت بود.
به موعد انتخابات اما مجال ایستایی و توقف نبود؛ از خود برون شد و به میانه میدان آمد؛ او کنار گذاشته شد اما سایه شیخ اعتدال و حضورش و حتی حذفش تمامی معادلات را دیگرگونه کرد؛ آنگونه که در نهایت منتقدینش بازندگان انتخابات بودند و معتمدین اش پیروز صحنه؛ او جواب تمام تخریب ها و تخطئه را داده بوده بی آنکه نیاز باشد خاطری را برنجاند و زبان به طعن و کنایه باز کند.
حال با طلوع آفتاب اعتدال در سپهر سیاست آیت الله نیز که ثمره مجاهدت خود را دریافت داشته به حضور بیشتر در صحنه سیاست ترغیب شده و لنز دوربین ها تصاویری جالبی از وی ثبت و ضبط می کنند.
این روزها آن خنده های آرام و جالب توجه به صورت آیت الله باز گشته و چشم هایش براقی خود را بازیافته است؛ پیرمرد در آستانه هشتمین دهه زندگی خود بار دیگر در صحنه سیاست به جلوت درآمده است؛ نشان به آن نشانی که پس از سال ها در مراسم بزرگداشتی شرکت کرد و پشت تریبون رفت.
روز گذشته تالار وزارت کشور در ردیف جلو میهمانی ویژه داشت؛ میهمانی که خنده هایش حرف داشت؛ او سه ماه پیش هم به خیابان فاطمی آمده بود در میان ولوله و هلهله حامیانش؛ آن بار نیز آیت الله می خندید اما چشمانش نگران بود این بار آیت الله اما از ته دل می خندد و چشمانش نیز آرامش عجیبی دارد.
اما این ظرایف و لطایف را بی گمان آنگونه که بایسته و شایسته است نمی توان با کلام منتقل کرد و تصاویر تنها محملی هستند که جانمایه را به مخاطبین منعکس می کنند