بهشت نيز مثل بهار ديدني نيست و ما مختصات و مشخصاتي از بهشت در دست نداريم که وقتي در خواب خود باغي بزرگ را ديديم بدانيم آن جا همان بهشت موعود است ليکن آن چنان که به تجربه آموخته ايم اين احساس در ما ايجاد مي شود و در عالم خواب مي فهميم که آن باغ بيکران و زيبا بهشت است. زياد اتفاق افتاده که در خواب يکي از بستگان و دوستان متوفاي خويش را مي بينيم و با او حرف مي زنيم، حالش را مي پرسيم ولي در باطن مي دانيم که او مرده است حتي در همان عالم خواب به خود مي گوئيم که او مرده پس چگونه به اينجا امده و با ما حرف ميزند. اين ذهن مضاعف است که فقط در خواب زنده مي شود و جان مي گيرد . به کمک همين احساس يعني ذهن مضاعف است که در خواب مي فهميم اين جا بهشت است. پس وقتي در خواب احساس کرديم جائي که هستيم بهشت است بسيار نيکو است و اگر درون بهشت باشيم خيلي بهتر است تا بيرون آن باشيم. اگر خويشتن را در بهشت ديديد اما حيواناتي آن جا مشاهده کرديد که بر مبناي گمان و تصور ما نبايد آن جا باشند مثل گرگ، روباه، کفتار، کرکس، موش و خفاش، گوينده اين است که در آينده نزديک با مردمي محشور مي شويد که از آن ها مي ترسيد. از کساني مجبور مي شويد خواهش بکنيد که به ناحق بر آن مقام و مرتبه رسيده اند يا شما اين طور فکر مي کنيد. اگر هيچ کس جز شما در بهشت نباشد و شما احساس تنهائي بکنيد خواب شما مي گويد انسان خود خواهي هستيد و اگر احساس تنهائي کرديد خواب شما خبر مي دهد که اطرافيانتان را از خود آزرده ايد که بايد جبران کنيد. اگر خود را بيرون بهشت ديديد و با حسرت به آن جا نگاه کرديد موردي پيش مي آيد که مي تواند براي شما سود بخش و افتخار آفرين باشد اما در خود شايستگي رسيدن به آن را سراغ نداريد. اگر شما ديديد بيرون بهشت هستيد و در به روي شما بسته در راه پيشرفتتان مانعي پيش مي آيد که برداشتن آن مانع و حل آن مشکل در قدرت شما نيست. اگر کسي شما را به بهشت دعوت کرد مژده اي مي شنويد و اگر کسي شما را به بهشت هدايت کرد از ياري و مساعدت يک نفر بهره مند مي گرديد. به طور کلي ديدن بهشت خوب است و مبارک.